اشتباه دوم

اشتباه دوم - به جای نوشتن حرف می زنند!

( از کتاب بیست و هشت اشتباه نویسندگان )

 

بعضی از نویسندگان که سوژه ی مناسبی برای نوشتن دارند

به جای آن که شروع به نوشتن کنند و با نظم و برنامه ریزی اثرشان را به پایان برسانند

دائماً پیش این دوست و آن دوست از اثرشان حرف می زنند

و شاید نزد ده ها نفر سوژه ی جدیدشان را گفته اند

امّا هنوز یک صفحه از داستان یا مقاله شان را هم ننوشته اند!

دلیل مرتکب شدن این اشتباه این است که :حرف زدن در باره ی سوژه لذت بخش است

و یکی از بهترین تفریح نویسندگان همین است

و از سوی دیگر حرف زدن در باره ی اثر مقداری از بار روانی اثر را کم می کند

و نویسندگان می خواهند با طرح سوژه یک جوری خودشان را راحت کنند!

نویسنده باید اراده اش را قوی کند

که تا زمانی که داستانش را به پایان نرسانده

و یا لااقل چند فصل آن را ننوشته است

از گفت و گو در باره ی اثرش پرهیز کند

 

 

گل صد برگ

یا لطیف

گل صد برگ

شب میلاد پیامبر خدا و امام صادق ( سلام الله علیهما ) است

دو ستاره ی تابناک و تماشایی

باران هم می بارد و از همه جا خیر و برکت خدا ریزان است

یادم است درجلسات تدوین کتاب پنجم درس سبک زندگی پیامبر خدا را که نوشته بودم

نام آن درس را گذاشتم : گل صد برگ

این نام در شعرهای مولوی آمده است

گل صد برگ دید آن روی خوبش       به بلبل گفت گل : گلزار این است

این نام را قبل از نوشتن هدیه های آسمان پنجم ابتدایی ، برای یکی از کتاب هایم انتخاب کرده بودم

کتابِ « گل صد برگ » که توسط صدا و سیما به چاپ رسید

رسول خدا گلی است که تک تک برگ هایش خوش بو  و تماشایی است

او زیباترین گل عالم آفرینش است

 

بیست و هشت اشتباه

به نام خدا

بیست و هشت اشتباه !

 

کتابی است با عنوان « بیست و هشت اشتباه نویسندگان »

این کتاب را جودی دالتون نوشته و مرحوم محسن سلیمانی آن را ترجمه کرده است

کتاب خیلی خوبی است .

از دوست بسیار عزیزم آقای دهریزی که این کتاب را هم به من معرفی کرد و هم هدیه داد بسیار سپاسگزارم

چکیده ای از این اشتباهات را برای علاقه مندان می آورم چون ممکن است خیلی ها مثل من از این کتاب خبر نداشته باشند و یا به دست شان نرسد

اشتباه اول : امروز و فردا کردن!

خیلی ها برای نوشتن بهانه می آورند :

آخ! اگر وقت داشتم کتابم را می نوشتم!

اگر فرصت کافی پیدا کنم مقاله ام را می نویسم

اگر کارهایم سر و سامان پیدا کند گزارش سفرم را می نویسم

اگر یک ساعت فرصت داشته باشم شعرم را تمام می کنم

.....

این بهانه ها همیشه هست و یک عمر ممکن است شما را معطل کند!

بعضی ها هم این جمله ورد زبانشان است :

«بالاخره یک روز کتابم را می نویسم »

ولی معلوم نیست که آن روز خیالی کی از راه می رسد . شاید هم هرگز نرسد!

راز گفتن این جمله از سوی خیلی از مردم این است که

نویسنده بودن لذت بخش است اما نویسندگی کردن و نوشتن سخت است

و به همین خاطر خیلی ها دوست دارند با آرزو و رویای نویسنده شدن روزگار بگذرانند نه با خود نوشتن!

دلیل اصلی امروز و فردا کردن در نویسندگی این است که :

خیلی ها مجبور نیستند که بنویسند

و نویسندگی اولویت اصلی آن ها نیست

اگر نویسندگی اولویت اول آن ها بود قطعا تا حالا چیزی نوشته بودند.

........................................

این کتاب توسط سوره مهر به چاپ رسید است

 

 

حد خیال

به نام خدا

 حد خیال

 

در شعر کودک می توان از آرایه های ادبی بهره برد

آرایه های ادبی اگر قابل فهم برای کودکان باشد شعر را جذاب تر می کند

بارزترین آرایه های ادبی تشبیه و استعاره اند

نکته خیلی مهم این است که هنگام استفاده از تشبیه و استعاره مطمئن باشیم

که آیا این دو را کودک درک می کند یا نه ؟

اگر درک نکرد این آرایه ها به جای آن که شعر را بیارایند و زییاتر کنند

از ارزش شعر می کاهند و به گیج شدن کودک کمک می کنند! 

 

استاد کیانوش در کتاب « شعر کودک در ایران » مطلبی را از قول « می هیل آربوتنات » نویسنده و منتقد معروف ادبیات کودک نقل کرده است

آربوتنات می گوید : صنایع بدیعی در شعر ، کودک را گیج می کند

مثلا اگر در شعر بگوییم شیرِ تندر غرید

کودکان ممکن است تصور کنند که شیر جنگل سرش را بالا گرفت و برای تندر غرش کرد

یا اگر در شعرمان ستارگان را به گل های مروارید تشبیه کنیم

کودکان ممکن است تصور کنند که در آسمان هم گل های مروارید می روید

 

 

 

هنر نمای با فعل مرکب

یا لطیف

 

هنر نمایی شاعرانه با فعل مرکب

 

استاد محمود کیانوش شعری دارد به نام پرواز

او انصافا در این شعر زیبا با دوفعل مرکبِ ( باز کردن و پرواز کردن) هنرنمایی کرده است

چهار چهارپاره گفته و در هر کدام این دو فعل را به کار برده است

در نگاه اول شاید تکرار به نظر برسد

ولی با نگاه عمیق تر هنر نمایی او معلوم می شود

:

گفتم کبوترجان بیا

این بال‌ها را باز کن

در آسمان نیلگون
پرواز کن، پرواز کن

 

تا دست را بر هم زدم
او بال‌ها را باز کرد

در آسمان نیلگون
شاد و سبک پرواز کرد

 

از جلوه‌ی پرواز او
گویی دل من باز شد

همراه او چشمان من
در گردش و پرواز شد

 

پرواز شادی‌بخش او
شادی به جانم باز داد

جان مرا در آسمان
همراه خود پرواز داد

 

قافیه غنی قافیه فقیر

بسم الله الرحمن الرحیم

قافیه های غنی و فقیر

استاد محمود کیانوش درکتاب « شعر کودک در ایران » که از اولین کتاب های نظری در حوزه ادبیات کودک است در باره قافیه در شعر کودک بحث جالب و جذابی دارد

به نظر او قافیه هایی که در شعر کودک به کار می روند به دو دسته تقسیم می شوند  :

یک – قافیه های فقیر

دو – قافیه های غنی

فقیرترین قافیه ها، قافیه های یک هجایی با مصوت کوتاه هستند مانند : زَد ، بَد ، سَد و ....

اگر کلمه ی یک هجایی مصوت بلند داشته باشد از فقر قافیه کاسته می شود اگر چه هنوز فقیر است مانند زاد و داد و باد و ...

در کلمه های سه هجایی و بالاتر قافیه ها غنی اند مخصوصا اگر با مصوت بلند همراه باشند مانند روزگار و آموزگار

یکی از راه های رهایی از قافیه های فقیر – در جایی که ناچار از کاربرد آن ها هستیم – این است که قافیه را با ردیف همراه کنیم

شاعران بلند پایه مانند حافظ و سعدی و مولوی همین کار را کرده اند

خود کیانوش شعری دارد که برای رهایی از کاربرد قافیه فقیر از ردیف « شُد » بهره برده است

از کوه های پر برف            باد بهار پا شد

بر اسب ابر هِی زد             کالسکه ی هوا شد

شور عاشورا

 

شعر عاشورایی بسیار زیبا از آقای سید حمید رضا برقعی :

پدر آرامش دنیا، پدر فرزند أعطینا
پدر خون خدا اما، پسر مجنون پسر لیلا

به کم قانع نبود اکبر، لبالب گشت از دلبر
به یکدیگر رسید آخر، لب رود و لب دریا

پسر دور از پدر می‌شد، مهیّای خطر می‌شد
پدر هی پیرتر می‌شد، پسر می‌بُرد دل‌ها را

در این آشوب طوفانی، مسلمانان مسلمانی
مبادا اینکه قرآنی بیفتد زیر دست و پا

پسر زخمی، پدر افتاد، پسر در خون، پدر جان داد
پسر ناله، پدر فریاد، میان هلهله، غوغا

پسر از زخم آکنده، پسر هر سو پراکنده
پدر، چون مرغ پرکنده، از این صحرا به آن صحرا

که دیده این‌چنین گیسو چنین زخمی شود پهلو؟
و خاک‌آلوده‌تر از او به غیر از چادر زهرا

شعر کودک و الهام از شاعران معاصر

 

از شعر شاعران بزرگ می توان الهام گرفت برای سرودن شعر کودک

دکتر ناتل خانلری شعری دارد در قالب پنج پاره با عنوان ماه در مرداب

اولین بیت شعر این است

آب آرام و آسمان آرام

دل زغم فارغ و روان پدرام

 

آقای رحماندوست با الهام از این شعر این شعر زیبا را سروده است

آب آبی و آسمان آبی است

موج دریای بیکران آبی است

 

آبی آرامش است، خوشحالی است

بال بال پرندگان آبی است

 

در زمستان سرد و بارش برف

رنگِ احساس این و آن آبی است

 

خنده آبی است، دوستی آبی است

دلِ پر مهرِ مهربان آبی است

 

غم، سیاه است و سرد و طولانی

غمِ کوتاهِ کودکان آبی است

 

شعر، یعنی خیالِ آبی رنگ

پیچ و خمهای داستان آبی است

 

آخرین حرفِ آبی‎‎ام این است:

بهترین رنگ این جهان آبی است!

داستانگونگی شعر

داستانگونگی شعر

 

گاهی شعر کودک ساختار داستانی ندارد

و گاهی ساختار داستانی دارد و داستانگون است

بعضی از کارشناسان شعر کودک معتقدند که زمانی کودک با شعر ویژه ی خود، ارتباط برقرار می کند

که شعر دارای سیر داستانی باشد.

حتی در حفظ کردن شعر توسط کودکان،داستانگونگی شاید تنها عامل مهمی باشد که موجب می شود، کودکان راحت تر و سریع تر به حفظ کردن اشعار کودکانه بپردازند

و شعرهایی در ذهن و زبان کودکان، همواره جاری است که دارای ساختار داستانی یا داستان وارگی باشد

یکی از بهترین نمونه های شعرهای داستانگون شعر « شیرین تر از پرواز »،

اثر استاد قدمعلی سرامی است .

این شعر داستانگون ، ماجرای تولد یک جوجه را بازگو می کند

و خیلی جذاب از ابتدای تولد جوجه شروع می کند

و ماجراهای دیگر را به تدریج مطرح می کند

این شعر در کتابی با همین نام از سوی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان منتشر شده است

شعر سپید برای کودک

شعر سپید برای کودک 

بیشتر شعرهایی که برای کودکان سروده شده و می شود در قالب مثنوی ، چارپاره ، قطعه و شعر نیمایی طبقه بندی می شوند

شاید شنیدن عبارتِ «شعر سپید برای کودک » برای خیلی ها مخصوصا کسانی که حوزه کاری شان ادبیات کودک نیست تازگی داشته باشد

جناب آقای علی اصغرسید آبادی دست به ابتکاری زده است و شعر سپید را هم به قالب های رایج شعر کودک اضافه کرده است و کتاب «بادکنک به شرط چاقو» ی ایشان که برای کودکان گروه سنی «ب» توسط نشر افق منتشر شده است از همین باب است

البته اگر از این زاویه نگاه کنیم که این کار نوعی ابتکار و تلاش برای نوآوری در شعر کودک است کاری ارزشمند است زیرا شعر کودک چند دهه است که در چارچوب چارپاره بیش از حد گیر کرده است!

ولی اگر از زاویه ای دیگربه این نوع شعرها نگاه کنیم

از آن جا که ریتم و موسیقی و قافیه و ردیف از ارکان شعر کودک به شمار می روند

و نقش ستون فقرات را برای شعر کودک بازی می کنند

و راز ماندگاری و پایداری شعر کودک اند ،

احتمال کمی می رود که شعر سپید بتواند در دنیای کودکان به عنوان شعر ، نقشی شیرین و دلنشین  ایفا کند

مگر این که نام دیگری غیر از شعر برایش انتخاب کنیم

ضمن تقدیر از تلاش و ابتکار ایشان یکی از شعرهای این کتاب را با هم می خوانیم

 «ای برف خوب

ای برف زیبا

بیا

بیا

بیا

آن قدر بیا

که فقط مدرسه ها تعطیل شود

نه سینماها

نه پارک ها

نه رستوران ها »